روابط عمومی وجامعه

روابط عمومی وجامعه

روابط عمومی وجامعه ایران
روابط عمومی وجامعه

روابط عمومی وجامعه

روابط عمومی وجامعه ایران

بوی باران بوی گلها می دهی


سلام 

دوستان عزیز یه زمانی به این نتیجه رسیده بودم 

که عطای وبلاگ نویسی رابه لقایش ببخشم و

ازنوشتن دست بردارم ولی با آمدن عزیزی به زندگیم

این کاررادرمن قوت بخشید وامروز بازحمتی که برای درست 

کردن قالب وبلاگم به من امیدواری داد که می توان بدون 

هیچ چشمداشتی به بقیه عشق ورزید ودوستشان

داشت پس دوست عزیزدوستت دارم

بی نهایت واین شعرتقدیم تو باد




میتوان با یک گل نیلوفری


قلب سردی را به گرمی شاد کرد


یا که دردشتی پرازآوازعشق


گاه گاهی ازعزیزی یاد کرد


بوی باران بوی گلها را شنید


یک سبد احساس را فریاد کرد


یاستونی محکم ازلبخند ساخت


یک دل ویرانه را آبادکرد