ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بنام خداوندجان آفرین
مقدمه:
اگر روزگاری پیش در عصر کشاورزی، منبع قدرت و حرکت، «زور بدنی و نیروی بازو» بود، و اگر در دوران اولیه صنعتی و مدرن،
عامل تعیینکننده سرنوشت بشر، «پول و ثروت و قدرت اقتصادی و قدرت نظامی» بود، درجهان کنونی، دیگر نه از زور برای
نقش آفرینی بنیادین کاری ساخته است و نه از زر، بلکه آنچه میتواند منشأ و پایه تمام تحولات بشری واقع بشود «فرهنگ»
است؛
الف ـ 1) ویژگیهای فرهنگ:
اگر چه بحث درباره مسائل مربوط به فرهنگ عمومی، باید از تعریف فرهنگ آغاز شود لیکن به دلیلٍ تکرار در این کار از جانب
دیگران و پرهیز از مناقشات و اختلاف دیدگاههای عمیقی که در مورد تعریف فرهنگ وجود دارد و نیز به منظور اجتناب از اطاله
کلام، از ورود به این بحث خودداری میگردد. فقط برای نزدیک شدن به توافقی در مورد تعریف «فرهنگ عمومی»، ویژگیها و
خصوصیات کلی فرهنگ را فهرستوار بیان خواهیم کرد. اجمالاً در بسیاری از تعاریف فرهنگ، ویژگیهای ذیل دیده میشود:
1. فرهنگ نظم بخش رفتار افراد و تقویت کننده همکاری میان آنهاست.
2. فرهنگ عموماً دو جنبه مادی و غیرمادی دارد.
3. فرهنگ یک امر اجتماعی است یعنی نمیتوان آن را به یک فرد نسبت داد. مضافالیه فرهنگ همواره یک گروه، یک
قشر، قوم و غیره میباشد.
4. فرهنگ تغییرپذیر، انتقالی و اکتسابی است.
5. فرهنگ ممکن است جنبه اختصاصی یا عمومی داشته باشد. در مفهوم عمومی مثل میراث اجتماعی بشر و در مفهوم
اختصاصی مثل میراث اجتماعی جامعه معینی است.
6. زمان شکلگیری فرهنگها متفاوت است.
7. ابزار سازی و سخن گفتن دو عامل اصلی تثبیت موقعیت فرهنگ است.
8. فرهنگ مهمترین و اصیلترین وسیله و ابزار حفظ یک جامعه یا پایدارترین وجه آن است و بنابراین تغییرات آن کند است و
هرگز یک شبه فرهنگ جامعه تغییر پیدا نمیکند.
9. فرهنگ مورد قبول اکثریت مردم میباشد.
10. فرهنگ دو کارکرد اجتماعی و روانی دارد: کارکرد اجتماعی آن جمعآوری تعدادی افراد و اشخاص در یک جماعت مشخص
است، و کارکرد روانی آن قالبریزی شخصیت افراد است.
11. مفهوم فرهنگ به خودی خود ارزشی ندارد و به همین دلیل، اولاً، هیچ طایفه و قشر و قومی را نمیتوان بدون فرهنگ
نامید، ثانیاً، میتوان فرهنگها را براساس چهارچوبها و معیارهائی مورد سنجش قرار داد و ارزش گذاری کرد.
12. فرهنگ یک امر تحقق یافته است. فرهنگ یک جامعه، ناظر به کیفیت موجود در آن جامعه است. واقعیتی است که اکنون
در آن جامعه وجود دارد. همین ویژگی یکی از وجوه تمایز بین «فرهنگ» و «دین» یا «ایدئولوژی» میباشد. زیرا دین یک امر
حقیقی ناظر به الگو و وضعیت مطلوب برای آدمی است حال آنکه فرهنگ یک جامعه هیچگاه کمال یافته مطلق و مطلوب
نهایی نیست، بلکه همواره قابلیت تکامل دارد.
13. فرهنگ در عین اینکه یک امر واحد است، ولی مرکب و مؤلف از عناصری است که هر کدام میتواند ارزشگذاری مثبت یا
منفی تلقی گردد. آنچه بعنوان فرهنگ نامیده میشود برایندی است از این جهات یا عناصر مثبت و منفی.