ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خدایا:
با اینکه می دانم پر از تقصیرم ....
اما می خواهم ازاینکه مرا در هر
حال دوست داری تشکر کنم.
این روزها...بیشتر از قبل ،حال همه را می پُرسم ...
ﺳﻨﮓ صبور غم هایشان می شوم ...
اشک های ماسیده روی ﮔﻮﻧﻪ هایشان را پاک می ﮐﻨﻢ اما...
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ پیدا نمی شود ﮐﻪ دست زیر چانه ام بگذارد ...
سرم را باﻻ بیاورد و بگوید : ﺣﺎﻻ ﺗـــــــﻮ برایم بگو!!!...
حکایت ما آدم ها … حکایت کفشاییه که … اگه جفت نباشند …
هر کدومشون … هر چقدر شیک باشند … هر چقدر هم نو باشند تا همیشه
… لنگه به لنگه اند …
کاش … خدا وقتی آدم ها رو می آفرید … جفت هر کس رو باهاش می آفرید …
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها … به اجبار، خودشون رو
جفت نشون نمی دادند…
.
.
پشیمانند"کفش هایم"که این همه راه را آمدند،بانیامدنهایت!
خیلی جالب بود




وقتی بچه بودم یک قطره اشک در دفتر نقاشیم کشیدم
همه تشویقم کردند
اما حال عمریست درد می کشم
حتی نگاهمم نمی کنند که چه می کشم
باز هم شب و سکوت و
آوار خاطرات تلخ و شیرین بر سرم
و حضور کوتاه لبخند و همراه همیشگی ام "گریه"
جاده گاهی سرد گه آفتابی است
گاه تاریک و گهی مهتابی است
*
یا وسیع و پهن یا باریک و تار
یا مه آلود و همیشه انتظار
*
جاده یعنی رفتن اما خستگی
جاده یعنی راههای زندگی
*
جاده یعنی عشق یعنی بندگی
بوی باران در تمام تشنگی
*
آری ما خواهیم رفت تا انتها
گرکه باشد همرهی همپای ما...
ممنونم ازحضورسبزتان